داستان های معمایی

انیگماتوری

۳ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

داستان شماره ی 16

 

به دعوت یکی از دوست هایم که در یکی از کمپانی های به نام آلمانی مشغول کار است راهی بارسلون اسپانیا شدم. این اولین بار است که به یک کشور اروپایی آمدم. هوا فوق العاده عالی و دیگر خبری از سرگیجه هایم نیست. قرار ما اینجا در میدان سانتا ماریا است. میدان سانتا ماریا یک میدان کوچک و پر از جمعیت با بارهای شلوغ و رستورانهای خیابونی است. اینجا تقریباً دیواری نیست که پنجره‌ای زیبا با بالکن های رنگارنگ نداشته باشه. متاسفانه یادم رفت سیم کارت بخرم و تا به حال تصویر دوستم را ندیده ام. ما فقط چت می کردیم. حالا مجبورم با کمک شما، دوستم را که در این ساعت از روز از سر کار به دیدنم آمده پیدا کنم. لطفاً به لینک زیر بیایید و من را در پیدا کردنش یاری رسانید: 

 

 

 

 

https://roundme.com/collection/8/6277

 

 

 


متن از امیر کوشامنش

۲۹ دی ۹۷ ، ۱۶:۵۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر کوشامنش

داستان شماره ی 15

 

هنوز سرم گیج می‌رفت و همه جارو عجیب می دیدم. توی این وضع هم یه اتفاق ناگوار افتاده بود. یه چیز با ارزش از بالکن اداره مون دزدیده شده بود. طبق آخرین تحقیقات مشخص شده بود که سارق فقط یک کلید داشته که میتونسته فقط یک قفل رو باز کنه. حالا رئیسم منو مأمور کرده تشخیص بدم سارق دقیقاً از کدومیک از راهها وارد شده. ازتون درخواست کمک دارم، لطفاً به لینک زیر برید و منو تو پیدا کردن جواب راهنمایی کنید.

 

 

https://roundme.com/tour/348169/edit/1170909/

 

۱۵ دی ۹۷ ، ۱۶:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر کوشامنش

داستان شماره ی 14

 

 

چند وقتی بود که حالت خماری داشتم. همه چیز و همه کس رو عجیب غریب میدیدم. مدام سرم درد میکرد و سرگیجه داشتم. شده بود گاهی وقت ها مثلا همکارم رو به شکل یه موجود عجیب ببینم که مثلا پا نداره یا میزی که از وسط نصف شده. ازتون میخوام که فقط خودتون رو برای لحظه ای جای من تصور کنید و از چشم من به اتاقم بنگرید. لطفا به لینک زیر برید و من رو تو پیدا کردن کلاهم و واکسِ کفشم یاری کنید.

 

 

 

https://roundme.com/tour/347389/edit/1167100/

 

 


طراحی و عکس: امیر کوشامنش

۱۲ دی ۹۷ ، ۱۵:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر کوشامنش